جدول جو
جدول جو

معنی وغ بکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

وغ بکاردن
لاغر شدن، کم توان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به ناگاه فریاد زدن، داد زدن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
ورم نمودن، متورم شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فشار آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چسبیدن، عمل ناقص تفنگ به هنگام شلیک
فرهنگ گویش مازندرانی
رشد کردن زراعت رشد بی رویه
فرهنگ گویش مازندرانی
چپ و راست زدن تفنگ در هدف گیری
فرهنگ گویش مازندرانی
روبرو شدن، مقابل شدن، ناراحت شدن، برخوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای فرو ریختن چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
ول هکاردن
فرهنگ گویش مازندرانی